خانه راهنمای خرید پیگیری سفارش پشتیبانی درباره ما تماس با ما
محصولات مرتبط
از بین بردن انحراف دانش آموزان با آموزش فرایض دینی و تربیت اسلامی
از بین بردن انحراف دانش آموزان با آموزش فرایض دینی و تربیت اسلامی
قیمت : 3,000 تومان2,550 تومان
حل نمودن ناخن جویدن و استرس در دانش آموزان
حل نمودن ناخن جویدن و استرس در دانش آموزان
قیمت : 3,000 تومان2,550 تومان
اقدام پژوهی شماره نه : حل نمودن مشکلات رفتاری در سرویس مدارس
اقدام پژوهی شماره نه : حل نمودن مشکلات رفتاری در سرویس مدارس
قیمت : 3,000 تومان2,550 تومان
راغب نمودن به فعالیت های بدنی هدفمند و مفید با حیاط پویا و ورزش صبحگاهی
راغب نمودن به فعالیت های بدنی هدفمند و مفید با حیاط پویا و ورزش صبحگاهی
قیمت : 3,000 تومان2,550 تومان

برطرف کردن گوشه گیری در دانش آموزان

برطرف کردن گوشه گیری در دانش آموزان

برطرف کردن گوشه گیری در دانش آموزان

تعداد صفحات : 26 صفحه
قیمت: 2500 تومان
مدل: PDF & Word (فایل بصورت ورد قابل ویرایش)

مختصری از متن اقدام پژوهی :


فهرست

مقدمه
توصيف وضعيت موجود (تشخيص مسئله)
گردآوری اطلاعات (شواهد یک)
انتخاب راه حل هاي ممکن
انتخاب راه حل مناسب، اعتبار بخشي و اجراي راه حل
گردآوری اطلاعات (شواهد 2)
مباني نظري پژوهش
خلاصه
پيشنهادات
منابع و ماخذ

مقدمه

علم از آن نقطه و آن زمان آغاز شد که بشر به فکر حل مسائل مختلف زندگي افتاد. به عبارت ديگر، تاريخ تولد بشر است. بشر اوليه براي حل مسائل و مشکلات خود از ابتدايي ترين مرحله شروع کرد و به کمک برخي از روابط تجربي قادر شد پيرامون خويش را کم و بيش بشناسد و بدين طريق پيچ و تاب و فراز و نشيب هستي آگاه شد.[1]
یکی از این علوم، علم روانشناسی است. منظور از روانشناسی، علاوه بر پیشرفت علمی و صنفی بهبود بخشیدن به زندگی انسان نیز هست. این علاقه روز افزون روانشناسان به مسائل روزمره و علمی بشر، موجب شده است که دانش ما در افراد، به ویژه کسانی که دچا مشکلات روانی هستند، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد. عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است.
در هر طبقه و صنفی و در هرگروه و جمعی، اشخاص نامتعادلی زندگی می کنند. بنابراین در مورد همه افراد، اعم از کارگر و دانش پژوه، پزشک و مهندس، زارع، استاد دانشگاه و غیره، خطرابتلا به ناراحتی­های روانی وجود دارد. به عبارت دیگر هیچ فرد انسانی در برابر امراض مصونیت ندارد.[2]
رفتار کم رویی و انزواطلبی، یکی از رفتارهای نسبتاً شایع است که فرد را به شدت آزار می دهد و اگر درمان نشود نوجوان را به سمت و سوی مشکلات دیگری مثل عدم اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب و زود رنجی سوق خواهد داد. عدم احساس توانمندی و کمی عزت نفس و نیز ناتوانی در بروز احساسات، بیان افکار و نظریات، خود باعث جدایی فرد از فعالیت های گروهی است.
گوشه­گیری از نظر لغوی به معنای تنها و مجرد و در خلوت نشستن و از جمع کناره گرفتن است. گوشه­گیر کسی است که از مردم دوری می کند و عزلت می گزیند و بدان وسیله خود را با محیط اطراف سازگار می سازد، البته هر نوع عزلت و در تنهای ماندن گوشه گیری تلقی نمی شود هر انسان گاه گاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی وحل مشکلات زندگی بپردازد گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فرد از آمیزش با جمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد در این مورد اگر گوشه گیری بموقع درمان نشود به پیدایش حالات روانی شدید و افسردگی منجر می شود.[3]
کم بود محبت در خانواده می تواند یکی از علل بروز کم رویی باشد که توجه به به کودک و بر طرف کردن خواسته های او هم چنین تشویق و مورد مشاور ه قرار دادن می تواند در درمان این نقیصه کمک کند.
در جلسه مشاوره معلم با اولیا که در هفته اول مهر ماه برگزار می گردد متوجه مردی شدم که درگوشه حیاط جدا از بقیه ایستاده از همان روز نظر من را به خود جلب کرد. از خود با تعجب سوال کردم چه طور شده یک مرد در جلسات اولیا آمده است؟! (حضور پدران در جلسات مشاوره معلمان آنقدر کم رنگ شده است که حضور گاه به گاه یک پدر مورد تعجب واقع می شود)
مشکل فاطمه گوشه­گیری و انزوا طلبی بود، پدرش چندین بار مراجعه کرده بود و از افت تحصیلی و بی­علاقگی او در انجام تکالیف صحبت کرده بود و از اینکه علاقه ای ندارد که با سایر دانش آموزان دوست شود و همیشه توی لاک خودش است، نگران بود و خواستار حل مشکل دخترش شده بود.
حس انسان دوستان و مقتضیات شغل اینجانب ایجاب می کرد که نسبت به حل این مشکل باید احساس وظیفه نموده و تمام سعی و فکر خود را بکار انداخته تا مشکل این دانش آموز را حل کنم.

توصيف وضعيت موجود (تشخيص مسئله)

دبستان یاسین در روستای رشتقون 17 کیلومتری جاده الموت در شمال شرقی قزوین واقع شده است و مرکز مجتمع شهید لشگری می باشد.این مجتمع 5 روستا را با 570 دانش آموز و نو آموز تحت پوشش دارد که مدارس تابعه با معاون مدرسه و یا معاون آموزگار اداره می شوند.
تمام دانش آموزان روستای رشتقون بومی آن روستا نیستند و بعلت نزدیکی به شهر، یک روستای مهاجر پذیر محسوب شده و اقشار مختلف که اکثرا کارگرو کشاورز هستند سکونت دارند.
فاطمه با پدرش زندگی می کند. او از تهران به علت جدایی والدینش به این روستا مهاجرت کرده است. او دختری با قد متوسط،یک مقدار اضافه وزن و با عینک برچشمان سیاه ریزش می باشد که با دوستانش نمی جوشد و سرش همواره پایین و در ردیف یکی مانده به آخر کلاس نشسته است. فاطمه را از وقتی شناختم و به رفتار او حساس شدم که، پدرش برای شرکت در جلسه مشاوره به دعوت معلم به دبستان آمده بود او تنها مردی بود که در گوشه حیاط جدا از بقیه ایستاده بود. قبل از ورود به جلسه به اتاقم آمد و گفت: آقا این جلسه اجباری است؟ نمی شه من را معاف کنید؟ پرسیدم چرا؟ گفت آخه همه خانم هستند؟ پرسیدم چرا مادرش نیامده؟ گفت بیمار بود نتواست. به او گفتم با خانم معلمش صحبت کن و نکات لازم را برای شما توضیح دهد.این گفتگوی کوتاه زمینه ای شد تا هفته بعد نیز مراجعه کند و درخصوص مشکل فاطمه با من صحبت کند. و از من خواست برای حل مشکل او فکری بکنم.
پدر و مادر فاطمه با هم دختر خاله و پسر خاله هستند، دو تا فرزند دارند یکی پسر که از خدمت سربازی آمده و مجرد است و جدا زندگی می­کند، دیپلمش را گرفته و شاغل است. دیگری، فاطمه است که در کلاس پنجم درس می­خواند و با پدرش زندگی می­کند. پدر و مادرش بیست سال زندگی مشترک داشتند و دو سال است با هم اختلاف پیدا کرده و منتظر رای دادگاه برای طلاق می­باشند. مادر فاطمه شاغل است و در خانه پدر و مادرش زندگی می­کند. پدر فاطمه که بعد از اختلاف با همسرش از تهران به این روستا مهاجرت کرده و با تهیه یک منزل اجاره­ای و یک مغازه فتوکپی و خدمات کامپیوتری با فاطمه زندگی می­کند. او مرد تقریبا چاق با قد کوتاه و خوش مشربی می باشد. نسبت به سرنوشت فرزندش احساس مسئولیت می کند و برای رجعت به زندگی مشترک بی تمایل نیست. او همسرش را مسئول جدایی می داند و معتقد است که او آدم پر توقعی است و انتظارات زیادی از من در زندگی دارد.و معتقد است او از اول هم من را دوست نداشت و وساطت اقوام به این ازدواج انجامید. ولی برادر فاطمه هر دو را مقصر می داند و می گوید آنها هر دو لجباز هستند و از موضع خودشان کوتاه نمی آیند.
هر علت و معلولی که به این جدایی دامن زده است و یا هرکسی که مقصر بوده و یا نبوده آنچه که فعلا ثمره این عدم تفاهم شده است، یک دختر یازده ساله است که دچار کم رویی و انزاوطلبی شده است و از زندگی دور از محبت مادر رنج می برد و نمی تواند مانند سایر بچه ها از زندگی لذت ببرد.
مسئله مطرح در این پژوهش پیدا کردن مقصر نیست بلکه به این مسئله می پردازد که چگونه با این چنین دانش آموزانی که به هر دلیلی با این مشکل مواجه می شوند برخورد کرده و مشکل او را حل نموده و ادامه زندگی با این شرایط واقعی را برای او سهل تر نماییم.

گردآوری اطلاعات (شواهد یک)

از روشهای مشاهده، مصاحبه برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش در شواهد یک و دو استفاده شده است.
برای حل مشکل او می بایست از شرح حال زندگیش اطلاع پیدا می کردم. گوش دادن به درد دل پدری که نگرانی از آینده فرزند دلبندش در چشمانش برق می زد و خودش داوطلبانه پیش قدم شده بود بهترین گزینه برای گرفتن اطلاعات بود. لذا کارم را با مصاحبه از پدرش شروع کردم.
مصاحبه :
جلسه اول( 10/7/89):
- خوب، جناب آقای .......... اگر واقعا تمایل داری ما مشکل فاطمه را حل کنیم باید صادقانه قصه زندگیت را برایم تعریف کنی البته تا انجا که فکر می کنی به مشکل فاطمه ارتباط دارد.
پدر اینگونه توصیف می کند:
مادرش دختر خاله ام است. نمی دانم چرا از من بدش می آید. از اول هم از من خوشش نمی آمد. تقصیر خاله ام بود که این وصلت را جور کرد. ما از اول هم در زندگی مشترک با هم تفاهم نداشتیم اما به خاطر حفظ آبرومان گذشت می کردیم و به نفع هم دیگر کوتاه می آمدیم البته بیشتر اوقات من کوتاه می آمدم. بعد که بچه دار شدیم بخاطر بچه ها زندگی مان بهتر شد. بنده در شرکت کار می کردم و وضع حقوقم هم بد نبود. اما شرکت ورشکست شد و من از کار بیکار شدم. از این به بعد بود که کمک اختلاف ما شدید شد. بهانه های مختلف می آورد و بنای ناسازگاری را گذاشت.
- چند سال با هم زندگی مشترک داشتید؟
- 20 سال
- چند فرزند دارید؟
- دو تا
- آن یکی چه طور است؟
- او پسر 18 ساله است و مشغول کار می باشد. با او مشکلی نداریم.
- بعد از بیست سال به این فکر افتادید که همدیگر را دوست ندارید؟!
- البته بهانه اش این بود که من کار دست حسابی ندارم.
- معتاد هم بودی؟
- نه اصلا به هیج وجه
- از فاطمه بگو، مشکل او چیست؟
- فاطمه دختر حساسی است، دوست دارد با با هم آشتی کنیم و در کنار هم باشیم. بیشتر توی خودش است و با خودش سرگرم است. مدرسه را دوست ندارد. هر روز او را با اکراه به مدرسه می آورم. می گوید همه ی بچه ها با مادرشان مدرسه می آیند و من خجالت می کشم. خلاصه اینکه اعصابم را خورد کرده است و نمی دانم با او چکار کنم؟
- چند مدت است که این طور شده است؟
- از وقتی که از تهران به اینجا آمدیم (شش ماه پیش) کم کم بهانه های او شروع شده است و این آواخر هم خیلی کم حرف شده و سعی می کند کمتر با صحبت کند.
- شما بفرمایید که دقیقا چه تقاضای دارید و چه کمکی از دست ما بر می آید.
- شما اگر با مادر فاطمه تماس بگیرید و با او صحبت کنید شاید شکایتش را پس بگیرد و بخاطر دخترش به زندگیش بر گردد. البته از طرف من نگویید که فعلانی چنین تقاضایی کرده است.
- چشم من در اولین فرصت با او صحبت خواهم کرد. و در ضمن مطمئن باشید که ما از هیچ کوششی برای حل مشکل فاطمه دریغ نخواهیم ورزید و هر طور شده مشکل او را بر طرف می کنیم اما شما هم باید قول بدهی که با ما همکاری لازم را داشته باشید. (شماره مادرش را یادداشت تا در فرصت مقتضی با او تماس بگیرم)
او خوشحال از این جلسه بیرون رفت و از چهره او مشخص بود که انرژی مثبت گرفته و به حل مشکل فرزندش در آینده امید وار شده است.
جلسه دوم( 17/7/89):
- با مادرش که موفق نشدم تماس بگیرم ولی با مادربزرگش صحبت کردم. او قول داد وقتی که دخترش برگردد به او بگوید که با من تماس بگیرد ولی فعلا که یک هفته می گذرد و خبری نیست. به نظر من حال که مادرش راضی به بازگشت نیست شما خودت باید واقعیت را بپذیری و برای مشکل فاطمه نهایت سعی و تلاش خود را بکنی. ارتباط عاطفی ات را با او بیشتر کن. زودتر به منزل بیا. و نگذار زیاد تنها باشد. از دوستانش بخواه در غیاب تو به منزل بیایند و با فاطمه بازی کنند و تکالیف مدرسه را انجام دهند. هدیه مناسب برایش بخر و تشویقش کن. همچنین ارتباطت را با مدرسه بیشتر کرده و با معلمش صحبت کن.
- همه اش تقصیر مادرش است، من می دانستم او نمی گذارد خانمم برگردد. من به دنبال زدن یک مغازه فتوکپی و کار های کامپیوتری در این روستا هستم. و بنا دارم که خانه ام را نیز عوض کنم. اینجا که هستیم اتاقش کوچک و دلگیر است. احساس می کنم فاطمه خوشش نمی آید.
- حتما این کار را بکن. تغییر در محل زندگی می تواند روحیه او را عوض کند. (او را تشویق به تغییر خانه کردم.)
مصاحبه با معلم نیز می توانست به شناخت من از فاطمه کمک کند.
- خانم ...، نظر شما در رابطه با فاطمه چیست؟
- درسش زیاد تعریف ندارد. او بیشتر توی خودش است. توجه ای به درس ندارد. با بچه ها نمی جوشد. چند بار با پدرش صحبت کرده ام ولی هیچ فایده ای نداشته است.
- با توجه به اینکه فاطمه با پدرش زندگی می کند و از محبت مادر محروم می باشد. لطف کنید یک مقدار توجه تان را به او بیشتر کنید. و محبت کنید. به بهانه های مختلف تشویق کنید و جایزه بدهید. و در کار گروهی مشارکت دهید و بچه ها سفارش کنید با او دوست شوند. و سعی کنید به او مسئولیت بدهید.
- من تا آنجا که از دستم بر بیاید برای بهبود فاطمه ازهیچ کوششی دریغ نمی کنم. ولی او خودش تمایلی برای دوست شدن ندارد و با بچه ها نمی جوشد.

انتخاب راه حل هاي ممکن

معلمان و والدین در رفع مشکلات کودکان گوشه گیر نقش بسزایی دارند و با صمیمیت و محبت باید به تمام تغییرات رفتاری مناسب و موفقیت آمیز آنان توجه کرده، آنان را تشویق کنند و بدین وسیله کودکان را به سوی فعالیتهای اجتماعی سازنده در مدرسه و خانه راغب سازند. بردن به گردشهای علمی، تشویق به سخن گفتن در حضور والدین و دوستان و بستگان و جرات دادن به او بدین معنی که می تواند در برابر جمع سخن بگوید و شرکت دادن در فعالیتهای هنری و ایفای نقش در نمایشنامه ها از جمله اعمالی است که مهارتهای اجتماعی دانش آموزان و کودکان را افزایش می بخشد و آنان را در مبارزه با گوشه گیری یاری می­دهد ( شفیع آبادی ،1374، ص 97).
با توجه به اطلاعاتی که از طریق مصاحبه با پدر و معلم فاطمه بدست آوردم و همچنین مطالعه کتاب­های روانشناسی تربیتی و مراجعه به اینترنت و مشورت با چند تن از مشاوران راه حل هایی که برای درمان گوشه گیری مفید بود به شرح ذیل لیست کردم:

صحبت با مادر فاطمه و تشویق او به بازگشت قبل از اینکه حکم طلاق صادر شود. این بهترین و موثرترین راه برای حل مشکل فاطمه بود.
صحبت با پدر فاطمه و اینکه او خودش را با واقعیت موجود وفق داده و برای زندگی فاطمه از هیچ کوششی دریغ نورزد: به او احترام بگذارد، محبت کند، به درس هایش توجه کند، به خواسته هایش توجه کند، پای صحبت هابش بنشیند، با او در انجام امور منزل مشورت کند، مسئولیت بدهد، تشویق کند، با مدرسه در ارتباط باشد.
صحبت با معلم فاطمه؛ به او محبت کند، مسئولیت بدهد، توجه داشته باشد. تشویق کند، درکارهای گروهی مشارکت دهد.
صحبت با معاونین آموزشی و پرورشی: حمایت­های عاطفی در جهت تقویت اعتماد به نفس دانش­آموز، واگذاری مسولیت های مناسب با تو جه بر میزان توان جسمی و روحی دانش آموز، تشویق و زمینه سازی حضور در فعالیت های جمعی و گروهی مانند انتظامات، مراسم صبحگاهی، گروه سرود و نمایش و شورای دانش آموزی


انتخاب راه حل مناسب، اعتبار بخشي و اجراي راه حل

با توجه به شرایط زندگی فاطمه به نظر می رسید. شاید کمک به بازگشت مادرش بهترین گزینه برای سر و سامان دادن زندگی فاطمه باشد و دیگر نیاز به هیچ اقدامی نباشد. چون مشکل از سرچشمه یعنی از جایی که بوجود آمده بود حل می شد. لذا قبل از هر چیز سعی نمودم به توصیه پدرش چندین بار با مادر فاطمه تماس بگیرم و با او صحبت کنم و شاید متقاعدش نمایم و به زندگی مشترکشان برگردد اما متاسفانه او هیچ وقت به تلفن های من پاسخ نداد و فقط توانستم با مادربزرگ و برادر فاطمه تماس بگیرم که آنها هیچ کمکی به من برای فراهم کردن زمینه تماس تلفنی با مادر فاطمه نکردند. لذا وقتی از این اقدام مایوس شدم در صدد بر آمدم این مشکل را از طریق علمی و با نظر متخصصان علم روانشناسی و تعلیم تربیت حل نمایم.
بهترین راه حل ممکن محبت کردن و دادن مسئولیت بود. لذا به افرادی که در تعلیم و تربیت فاطمه ارتباط مسقیم داشتند، من جمله پدر، معلم، معاونت آموزشی، معاونت پرورشی، مربی ورزش توصیه شد به فاطمه توجه بیشتری داشته و به او در عرصه های مختلف، مثل عضویت شورای مدرسه، بهداشت یار و انتظامات، مبصری، گروه سرود، نمایش، مشاوره در امور منزل و ....
موثرترین فرد در زندگی فاطمه و اینکه بیشترین تاثیر را می توانست در تعلیم و تربیت او داشته باشد، پدرش بود، لذا با او بطور مفصل در چندین جلسه صحبت شد و تاکید گردید که جای خالی محبت مادرش را پر کند. وقت بیشتری را در منزل برای او اختصاص دهد. سعی کند هر روز صبح ها تا جلوی درب مدرسه او را مشایعت کند، بعد از ظهرها زودتر به منزل برگردد، در انجام امور منزل با او مشورت کند. منزل نامناسب استیجاری خود را تغییر دهد. ارتباطش را با معلم فاطمه بیشتر نموده و زمینه را برای ارتباط بیشتر او با دوستانش فراهم نماید.
شخص دومی که می توانست تاثیر زیادی در شخصیت فاطمه داشته باشد و به او در حل مشکلش کمک کند معلم او بود. به معلمش توصیه شد او را در کارهای گروهی درگیر کند و به او مسئولیت بدهد. همچنین محبت خود را از او دریغ نکند. از آنجایی که معلم فاطمه شخصی دلسوز و مهربان و علاقه مند به امور پژوهشی بود نهایت همکاری را داشتند. او را به عنوان نماینده کلاس انتخاب کردند. و به سایر دانش آموزان توصیه نمودند که با فاطمه دوست شده و او را در کار های گروهی مشارکت دهند.
فاطمه در انتظامات مدرسه به معاون آموزشی کمک می کرد و عضو گروه سرود هم بود.
اهم راهکار هاي ارائه شده به شرح زير مي باشد:

دادن مسئولیت توسط معاونت پرورشی، آموزشی و معلم کلاس
جابجایی محل سکونت و عوض کردن خانه توسط پدرش
توجه کردن به دانش آموز توسط معلم و مدیر و معاون آموزشی
تشویق کردن در مناسبت های مختلف چه از نظر درسی و چه از نظر پرورشی
بردن اردو و گردش های علمی
شرکت پدرش در پیاده روی روز خانواده به زمین های اطراف روستا به همراه فاطمه
فراهم کردن زمینه مشارکت پدرش با مدرسه مانند تعمیر دستگاه های فتوکپی و کامپیوتر


گردآوری اطلاعات (شواهد 2)

مشاهده:
چند مدت بود که رفتار فاطمه را از نزدیک بطور غیرمستقیم زیر نظر داشتم. در کلاس که می­رفتم می­دیدم در بحث ها مشارکت دارد. اظهار نظر می کند. می خندد و خوشحال است. در حیاط دست در گردن دوستانش می اندازد و قدم می زند. او اجتماعی تر شده، سلام می کند. خوشحال است، دیگر سرش پایین و منزوی نیست. اگر کسی از اول او نمی شناخت متوجه نمی شد او واقعا مشکل داشته باشد.
مصاحبه با پدر فاطمه (اردیبهشت 90)

حال فاطمه چه طور است؟ وضعیت روحی و درسی او چگونه است؟
من نمی دانم که چگونه زحمات شما را جبران کنم، فاطمه خیلی بهتر شده است هم از نظر درسی و هم از نظر روحی. این برنامه اردوی تهران شما در روحیه فاطمه خیلی تاثیر خوبی داشت. من از وضعیت تحصیلی او راضی هستم.
فکر می کنید کدام برنامه ی ما در رفتار او تاثیر بیشتری داشته است؟
این مسئولیت هایی که به او داده بودید او را خیلی خوشحال می کرد. وقتی به خانه می آمد با خوشحالی می گفت: بابا امروز مبصر شده ام. یا اینکه من انتظامات هستم و ... این برنامه اردوی شما به تهران هم خیلی خوب بود و در روحیه فاطمه واقعا تاثیر مثبت گذاشت. دست شما و خانم معلمش درد نکن .
مصاحبه با معلم فاطمه (اردیبهشت 90)

با تشکر از زحماتی که برای فاطمه و سایر دانش آموزان کشیدید .به نظر شما وضعیت فاطمه تغییر کرده است یا نه؟
وضعیت تحصیلی فاطمه نسبت اوایل سال بهتر شده و از نظر روحی هم خیلی بهتر شده. دیگه آن حالت گوشه گیری که داشت، ندارد. با بچه ها می جوشد، درکلاس سر حال است. در کارهای گروهی مشارکت دارد. در بین امتحانات جشن تولد گرفته و دوستانش را دعوت کرده است .چون در فکر تدارکات جشن بوده امتحان درس تاریخ را خوب نداده است به همین دلیل نمره تاریخ او افت کرده است.
به نظر من، اینکه او از آن حالت گوشه گیری که در اویل سال داشت به این مرحله رسیده است که دوستانش را به جشن تولد دعوت می کند و در روابط اجتماعی اش پیشرفت کرده است خیلی با ارزش تر از دو نمره افتی است که در درس تاریخ آورده است.
در مجموع من از وضعیت فاطمه راضی هستم.

وضعیت تحصیلی
مشاهده کارنامه نوبت دوم او گویای این مطلب است که وضعیت درسی او در نوبت اول و دوم تغییر چندانی نداشته است در بعضی دروس کاهش و بعضی دروس افزایش داشته است. او با معدل کل 66/17 قبول شد.

نوبتقرآنهدیهاملاانشاقرائت فارسیتاریخ ومدنیجغرافیاریاضیاتعلوم تجربیهنرورزشمعدلاول181815172015181619192017.73دوم181818171913161917192017.64


نتيجه
فاطمه دانش آموز کلاس پنجم در دبستان یاسین رشتقون از مدارس تابعه ناحیه دو آموزش و پرورش استان قزوین و مرکز مجتمع آموزشی و پرورشی شهید لشگری در سال تحصیلی 90-89 تحصیل می کرد. مشکل او گوشه گیری و انزواطلبی بود که با تاکید بر روشهای علمی و مشاوره با افراد اهل فن و متخصص تعلیم و تربیت، همکاری و مشارکت معلم و پدرش به حول قوه الهی حل شد.
توجه کردن، دادن مسئولیت، محبت کردن، مشارکت دادن در امور منزل و مدرسه از جمله اقدامات موثری بود که به فاطمه کمک کرد تا در شرایط عادی مانند سایر دانش آموزان به زندگی خود ادامه دهد. و بتواند با مشکل عدم مهر مادری کنار بیاید و خود را با زندگی موجود وفق دهد.

مباني نظري پژوهش

کودک کمرو هر چند که برای دیگران ناراحتی و رنجش ایجاد نمی کند لکن ممکن است به علت دنج تاشی از احساس ناامنی و بی کفایتی در خود جزء ناشادترین کودکان باشد. در نتیجه پیوسته به دنیای درون خویش پناه می برد. و اگر در مورد رفتار غیر اجتماعی این قبیل کودکان و نوجوانان چاره ای اندیشیده نشود احتمالا خطرناکترین و مساعد ترین وضع را برای ابتلاء به اسکیزوفرنی (جنون) خواهند داشت.
هر چند که همه کودکان کمرو و منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند لکن تعدادی از آنان قربانی این بیماری خواهند بود. گوشه گیری، کم رویی و انزوا طلبی عارضه ای است که باعث می شود کودک و نوجوان از برقرار کردن ارتباط با افراد و محیط خارج دوری کنند. این کودکان و نوجوانان نوعاً با تقلیل یافتن علایق ذهنی و عاطفی نسبت به اطرافیان خود از داشتن دوستان نزدیک و صمیمی محروم اند. نوجوانی که کم رو و گوشه گیر است، معمولاً از حضور در فعالیت های جمعی سرباز می زند و فقط با تک دوست خود که نوعاً به او بسیار وابسته می شود اوقات خود را سپری می کند.
گوشه گیری
گوشه­گیری از نظر لغوی به معنی تنها و مجرد و در خلوت نشستن و از جمع کناره­گرفتن است. گوشه­گیر کسی است که از مردم دوری می­کند و عزلت می­گزیند و بدان وسیله خود را با محیط اطراف سازگار می­سازد؛ البته هر نوع عزلت و در تنهایی ماندن، گوشه گیری تلقی نمی شود. هر انسان گاهگاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی و حل مشکلات زندگی بپردازد. گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می­کند که فرد از آمیزش با جمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد. در این مورد، اگر گوشه گیری بموقع درمان نشود به پیدایش حالت روانی شدید و افسردگی منجر می شود.[4]
یک کودک ممکن است به دلایل مختلف نتواند با کودکان دیگر ارتباط متقابل برقرار سازد. یکی از دلایل ممکن است به ترس از عکس العمل هایی از قبیل مورد حمله واقع شدن، نادیده گرفته شدن، یا مورد تمسخر قرار گرفتن مربوط باشد. مع هذا، دلایل دیگر با ناتوانی کودک از فرا گرفتن مهارتهای اجتماعی مورد نیاز برای برقرار کردن ارتباط متقابل موثر و مفید با همسن و سالان ارتباط داشته باشد. برای مثال، کودکی که نمی داند چگونه با دیگران بازی کند به احتمال زیاد ارتباط با کودکان دیگر را ناخوشایند و تشویش انگیز خواهد یافت. در این صورت، کناره گرفتن از گروه بر اثر تقلیل اضطراب تقویت می شود.
نمونه ای از کودکانی که گوشه گیری اجتماعی آنان به کمبود مهارتهای اجتماعی بر می گردد توسط بول، استوارد، هریس و بر ارائه شده است. این مولفین درباره بچه ای کودکستانی که نمی دانست چگونه از وسایل زمین بازی استفاده کند گزارش داده اند. در نتیجه این کمبود، کودک مزبور به ندرت با کودکان دیگر ارتباط متقابل برقرار می کرد ولی پس از آنکه محققین مورد بحث طرز استفاده از وسایل زمین بازی را به او یاد دادند تماسهای بدنی و کلامی کودک با کودکان دیگر و نیز شرکت او در بازیهای مستلزم همکاری با دیگران به سرعت افزایش پیدا کرد. متاسفانه گوشه گیری اجتماعی تنها از طریق تقویت منفی ناشی از تقلیل اضطراب حفظ نمی شود بلکه تقویت مثبتی نیز که غالبا به صورت توجه بیشتر افراد بزرگسال به کودک «خجالتی» بروز می کند باعث نگهداری این حالت می گردد.

[1] دلاور، علی، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، ص 3.

[2]شاملو، سعيد، بهداشت رواني، ص 11

[3] شفيع آبادی، عبداله، راهنمايی و مشاوره کودکان، ص 94

[4] همان

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

htg0007_2002408_2769_1567606946_18165_5600_1234.zip0.95 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 2,550 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت